دسته : -مبانی و پیشینه نظری
فرمت فایل : word
حجم فایل : 44 KB
تعداد صفحات : 30
بازدیدها : 781
برچسبها : افکار خودآیند منفی افکار اتوماتیک منفی
مبلغ : 15000 تومان
خرید این فایلفصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد پیشینه و مبانی نظری پژوهش افکار خودآیند منفی همراه با منبع نویسی درون متنی و منابع انگلیسی و فارسی به شیوه APA با رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب با فرمت قابل ویرایش WORD
بخشهایی از متن مبانی نظری
به باور الیس وقتی حادثه فعال کننده ای برای فرد رخ می دهد، او بر اساس تمایلات ذاتی خود ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد از آن حادثه داشته باشد: یکی افکار و باورهای منطقی و عقلانی و دیگری افکار، باورها و برداشتهای غیر عقلانی و غیر منطقی. در حالتی که فرد تابع افکار و باورهای منطقی باشد، به پیامدهای منطقی دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت. در حالتی که فرد تابع و دستخوش افکار و باورهای غیر منطقی و غیر عقلانی باشد، با پیامدهای غیر منطقی مواجه خواهد شد و در این حالت، او فردی است مضطرب و غیر عادی که شخصیت ناسالمی دارد. در واقع، وقتی که حادثه ی نامطبوع رخ می دهد و فرد احساس اضطراب و تشویش می کند، در نظام باورهایش، خود را به دو چیز کاملاً متفاوت و متضاد متقاعد می سازد و یکی از آنها را در پیش می گیرد که مسلماً همان افکار غیر عقلانی اش است.
بی توجهی به چنین افکار و باورهایی تبعات زیان بار فراوانی می تواند داشته باشد. اول اینکه این نوع باورها با پیامدهای بهداشت روانی و عمومی نظیر اضطراب، افسردگی، شکایت جسمانی و باورهای غیرمنطقی رابطه داشته باشد. بی توجهی تحقیقاتی به آن نیز موجب هزینه ها و خسارت های زیادی در سطح جامعه می گردد
افکار خودآیند منفی یا افکار اتوماتیک منفی از ویژگی بارز تفکر افراد افسرده به شمار می روند. این افکار را به دلیل اینکه به سرعت از ذهن می گذرند و قابلیت چالش با آنها در همان لحظه وجود ندارد اتوماتیک نامیده اند و به دلیل اینکه تاثیر منفی بر خلق انسان دارند، منفی نامیده اند. این نوع افکار در افراد عادی هم یافت می شود و معمولا چند نوع از آن در یک فرد یافت می شود. برای تغییر این افکار باید در قدم اول آنها را بشناسیم. در اینجا چند مورد از این افکار معرفی می شود:
شما مسائل را یا کاملا خوب می بینید و یا کاملا بد. برای مثال اگر یک اشتباه جزئی بکنید به نظرتان آن کار کلا به درد نخور است. نمونه دیگر این نوع فکر می تواند این باشد که باید نمره بیست بگیرم وگرنه 19 به هیچ دردی نمی خورد. در اینجا نوعی افراط و تفریط دیده می شود. این نوع فکر بیشتر میان شخصیت های وسواسی و کمال گرا مشاهده می شود.
شما یک اتفاق منفی را یک شکست بدون پایان می پندارید. برای مثال من در مدرسه خوب نبودم، بنابراین در کلاس دانشگاه هم خوب عمل نخواهم کرد.
یک جزء منفی را بر می گزینید و منحصرا به آن توجه می کنید، بنابراین همه چیز را به معنای منفی ان می بینید. برای مثال تمرکز به اینکه دیابت دارید و توجه نکذردن به یک روز زیبا و یا حرفهای خوبی که مردم به شما گفته اند. ...
پرسش مستقیم به صورت در ذهن شما چه می گذشت؟ و نه پرسش هایی مثل: در آن موقع به چه فکر میکردید؟، به طور آشکار، ساده ترین شیوه برای نتوجه ساختن بیمار به جریان پردازش اطلاعات به طور غیر هوشیارانه درونی و فراخوانی افکار خودآیند منفی است.
اگر سوالات مستقیم برای آشکار کردن افکار منفی و کلیدی مفید نباشد، از سوالات استقرایی که گاهی اوقات اکتشاف هدایت شده نیز نامیده می شود، استفاده می گردد. درمانگر باید به دقت عمل کند و سوالات عمل کند و سوالات مناسبی را مطرح سازد بدون این که بیمار را به طرف پاسخ راهنمایی کرده باشد.
موقعیتی را که با اضطراب یا افسردگی او بوده است و آن را به خوبی به خاطر دارد، یادآوری می کند. بیمار واقعه را توصیف می نماید و درمانگر افکاری را که با شروع و دوام آن مرتبط اند شناسایی می کند. این کار از طریق پرسش سوالاتی نظیر آن چه در زیر آمده است امکان پذیر است.
در آن موقع چه چیزی به ذهنتان آمد؟
فکر خاصی به ذهنتان رسید؟
- وقتی شدیدا مضطرب شدید، بدترین چیزی که فکر می کردید ممکن است اتفاق بیافتد، چه بود؟
خرید و دانلود آنی فایل